های
هوم...حجی زنگیده میگه بریم شمال؟ انقد حالم کج و کوله بود نفمیدم کجا گف!
امروز مهناز اینا میان خونمون...پیلا هم دارم... حالم هم چیز شده...خلاصه دگرگونم
قرار شد امشب غذا درس کنم ببریم که شام داشته باشیم نریم بیرون ....ولی بطور کاملا جدی ای حالم خوب نیس خو
بعدم با این برنامه ای که من امروز دارم ینی همش باید بدو بدو کنم خب
کلا چند روز بیشتر برام نمونده...خدا فقط خودش کمکم کنه ...برگردم سرکار درس خوندن کار شاقی میشه
ولی ایشاللا که میشه ...خدایا مرسی
کلمات کلیدی: