سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
روزهای پیشِ رو...

های!

هنو از گیت رد نشده دیدم زمین خیسه...گفتم ععععععع حجی راس گف.. امروز بارون میاد! رفتم بیرون دیدم نبابا زمین ها رو شستن.. رفتم اونور تر دیدم ع چرا زمین دون دون ه...پس ینی بارون میاد اما خیلی خیلی خسیس و نم ه نم ه.

آب خوردم و رفتم سمت ورودی کتابخونه ...دیدم ..هاه؟!!! برف میاد؟؟؟؟ چقدم درشت! هی چشمامو ریز و درشت کردم دیدم نبابا جدی برفه!

داشت سردم میشد، برگشتم ...هوم؟ اینور که بارونه... وا! باز رفتم سمت ورودی ..این بار هوا کاملا صاف بود نه برف نه بارون و یک تصویر فووووووووووووووق العاده از کوههای تهران...

دیگه نمیگم باز گه برگشتم سمت کتابخونه بارون میومد!!!

 

 

پیلاتسسسسسسسسس

دیوانه وار دارم لاغر میشم :)) البته خوردنم هم کم شده ها...نهارها یکی بود یکی نبوده...ولی لامصب بدجوری فشار میاره این پیلا...خوشم میاد با اینکه اولش گفتم چقد ورزش یواشی ه ولی آرامش خاصی داره که نمی فهمم زمان چجوری میگذره...خدا قبول کنه برا آی سی دی ال نیز ثبت نام کنم ...

 

 

روانی!

نمیدونم باز چ مرگش شد. فکر میکردم گروه ایرانی ها رو پیدا کردم ینی کلی ایرانی از لایوژورنال پیدا میکنم ها.. اما دیوانه ها همشون نوشتن متولد خارج و اینا...خدا سوسکشون کنه. چش درد گرفتم خو


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سارا 93/10/28:: 3:21 عصر     |     () نظر