وبلاگ :
روزهاي پيشِ رو...
يادداشت :
من و استرس و تلفن
نظرات :
0
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ريحانه
من ممکنه خودم اين نسخه ي پايين رو نتونم عمل بکنما، اما به هرحال هميشه مي گم آدم باااااايد خودش رو ببينه. به خصوص که وقتي خودمون رو در برابر ديگران دست کم بگيريم، هي همش استرس داريم، و همين استرس باعث دستپاچگي و در نتيجه اشتباهات بيشتر و سوتي هاي بدتر مي شه :|
به شخصه نصف هنرهاي تو رو هم ندارم، اما بازم خودم به خودم مي گم که من اگر ازدواج بکنم، حقققق ندارم در مقابل خانواده شوهر خودم رو دست کم بگيرم، لااقل بااايد حفظ ظاهر کنم. (حالا پس فردا اگر خلافش عمل کردم زياد به روم نيار :دييييي)
مثلاااااااا اونا بايد بدوووووونن که من هميشه از خياطي بدمممممممم ميومده که بلد نيستم :| وگرنه بي عرضه خودشونن و عمشون! :دي
هي هم با اعتماد به نفس خواهم گفت من از خياطي و اين تيپ کارا بدم مياد، ايش ايش چه کاريه اصن!
البته اين تيکه ي آخرش (يني: ايش چه کاريه اصن!) کاملاً الکي ه خخخخ چون در حقيقت معتقدم خياطي خيلي خوبه، فقط خو من بدم مياد خب :دي اما همين رو هم بااااااااايد با اعتماد به نفس و پيف پيف :دي بگم که مادرشوهر احتمالي آينده سرکوفت نزنه! :دي
(الآن به يکي از دغدغه هاي من پي بردي؟ :ديييييي)
پاسخ
آره مثلا من اکثراً جلو مادر شوهرم لکنت ميگيرم. مثلا رو يکي دو تا کلمه ها ولي بالاخره هربار هست/والا من اگه دسپخت يو رو داشتم به هيشکي ديگه محل نميذاشتم/خخخخخخخخخخخخ حالا چرا فکر ميکني به خياطي گير بدن ههههههههههههههههه مگه قديمه که ادم همه هنرهارو بلد باشه؟:)))) واقعا چ دغدغه هايي که مردم ندارن!:))))))