• وبلاگ : روزهاي پيشِ رو...
  • يادداشت : من و استرس و تلفن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يه چيزي بگم تران؟ حرفايي که مي زني درباره شون قبول، اما موضوع اينه که بااااااايد خودت رو هم قبول داشته باشي.
    مثلاً مي گي مادرشوهرت عادت داره يهو باي مي کنه (که از نظر ما هم نبايد اين طوري باشه ديگه)؛ خب چون ايشون با اعتماد به نفس همچين کاري مي کنه، بازم اين تو هستي که داري استرس و ناراحتي متحمل مي شي :|
    نمي دونم منظورم رو مي تونم برسونم يا نه، مورد بالا هم فقط يک مثال بود، اما مي خوام بگم وقتي اعتماد به نفس و خودباوري داشته باشي، حتي اگر يه بار کار اشتباهي هم ازت سر بزنه يا مثلاً اگر سوتي اي بدي، خب بازم همه قبولت دارن.
    اما تو هي اونا رو بالاتر مي بيني، نتيجه ش مي شه اين که آخرشم فقط تو هستي که هي اعصابت خورد مي شه يا خودت رو سرزنش مي کني..
    مي دونم توي جزئيات خيييلي وقتا واقعاً حق داري حالت بگيره، اما در حالت کلي هميشه سرت بالا باشه! خودت رو هم ببين.
    حتي اگر مي گي مثلاً اونا خوش پوش تر هستن و اين طور چيزا، يا مثلاً خواهرشوهرت خوشگل تره، خب بازم خودت رو ببييييين..


    پاسخ

    هوم..آره، ولي خب مثلا درباره مثالت من همش فکر ميکنم حتما من مشکل دارم تو صحبت کردنم يا اينکه چجوري تلفن و تموم کنم که يهو خدافظ ميگن. البته راس ميگي اعتماد به نفس نکته مهميه