• وبلاگ : روزهاي پيشِ رو...
  • يادداشت : ازون بالا گفار ميايه!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عنوانت بامزه بود :))

    بي خيال بابا، مگه چقد بار و بنديل داري؟ قبلاً که رانندگي نمي کردي چه کار مي کردي دخترم؟
    حالا البته ان شاءالله ماشين رو نفروشيد، اما خب براي روزاي ديگه مي گم..
    پاسخ

    نظر لطفتونه، بامزگي از خودتونه!p; امروز به خير گذشت، ماشين بابا رو گرفتم..يوهاهاهاها / ولي ديروز اين کامنتت مرا تکان داد!! آخه همش فکر ميکردم من هيچ وقت با نوتتت و پياده کتابخونه نيومدم...آخه تو اين خونه کيف نوتتتت ندارم و تو ي کيف کاملا نامناسب ميذارم و ميام برا همين با اتوبوس اومدن برام خيلي کابوس شده بود. ولي بايد برم کيف هم بيارم بالاخره بدون ماشين هم بايد اومد..راس ميگي همين که تعطيلم بايد شکر کنم، من اصلا شرايط داغون قبل رو از ياد برده بودم/نميشد دو ماه زودتر من و تکون بدي؟؟:))