هی انسرت :
p;
کلمات کلیدی:
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
:))
بعضی حرف ها رو نباید زد... هرچقد هم که ناراحتت کنه، توهمات ذهنی م رو ریختم رو دایره، و الان پشیمونم. حرفی که مشکلی رو حل نمیکنه و تازه ممکنه مشکل ساز هم بشه رو نباید گفت. نمیدونم چطوری خاطرات و خاک کنم که آزارم ندن. کاش هرچی گفتم یادش بره.
اصلا دوست ندارم هی را به را موهامو کالر کنم !!! p; خو موهام کلا خشک هست حالا هی کالر هم بشه بدتر میشه خب! هوم.. آدم و مجبور به چه کارهایی میکنند هااااا...
شب ها فیلم ترسناک میبینیم... دیشبی فیلمش براساس واقعیت بود. دقیقا لحظه ای که قرار بود روح ه تو فیلم ظاهر بشه برقامون رفت. تنها بودم سکته کرده بودماااا
پایان نامه ام مرا صدا می زند...
آیا هیچ استاد راهنمایی هست که مرا یاری کند؟
اه! چ شانس گندی دارم من! خسته شدم چقد بدوئم دنبال استادای بوق.
تنبل شدم تو کار خونه، حال ندارم پا شم کاری بکنم !!
دوس ندارم از سبزی خورد شده بیرون بخرم خب:( "کرکثیف میشورن و ..." قال مامان! از طرفی هم هربار سبزی پاک کردن و خورد کردن وقت گیره و بسی سخت. میخوام خودم هم اینکارو انجام بدم نه مامان!
بعله!
بطالت...
انشالله امروز سامان بدم به زندگیم..
امسال تولدم چون با 28 صفر یکی شد خب طبیعتاً هیجانی و ذوق دار نبود. شبیه وقت هایی که انتظار چیزی رو نداری و به زور برات پیش میاد. حس خوشحالی م خیلی نبود. ایشالله آدم شم. ایشالله سال دیگه بی پایان نامه باشم:/
کلمات کلیدی: