های
هنوز نمیدونم کجای کارم. فقط میدونم باز شروع کردم و امروز بعد از مدت هاااااااااااااااااااااااااا که فرهنگ رو میزدم تو سر خودم که نمی فهممش با یه مقاله ی ناز درکش کردم و عاشقش شدم!!! :)) فککن!
خلاصه که ...
ادم خیلی حرف نزنه هم دیگه حرفش نمیادا..
انگار بی حرفی کم حرفی میاره... همون بلایی که تو اون تیمارستان !:)) سرم آوردن :))
انقدددددددددددددددددددددددددددددددر مسائل پیش اومدهههههههههههه
حبف که همتون رفتین تو تلگرام وگرنه براتون میگفتم...p;
خلاااااصههههه خخخخ
گویا چندوقته گوشیم فقط با دگمه های محدود! 3 تا! کار میکنه! {اضافه میکنم: امروز اولین اس ام اس قابل خوندن رو به یو فرستادم :)))) حالا خوبه الان اس بزنه بگه چی نوشتی؟:))) }
گویا چچرا اینجوری شدی؟ قرار شد توضیح بدی ندادی خو
نمیدونم چی شد که بعد اون ترجمه ها اینجوری شدی خو
دیگه چی بگمممممممم
اومممم
میگن بی مخاطبی آدم و دیوونه میکنه... همین وبلاگ و صاحبش هم به عنوان رفرنس میتونه قرار بگیره...p;
ساعت چنده؟
برم خونمون شام درس کنم :)))
امام زمان این زندگی و نگه داشته .... وااالاااا:)))
میناهی هئیییییییییی
امشب کلی یاد مژگان بودم...دکترا گرفت؟خارج رفت؟ چه شد اوی:)
کلمات کلیدی: